نویسنده: دکتر توماج آریان
فلات ایران یک منطقه مرتفع در بین دو دریای بزرگ و بزرگترین دریاچه جهان است که میشود گفت در مرکز جهان واقع شده است.(مرکز قاره یکپارچه آسیا و اروپا).
این فلات بزرگ در چند هزار سال گذشته دارای آب و هوای متفاوتی با آب و هوای فعلی امروز بوده است.تا ۶ و ۷ هزار سال پیش فلات ایران پوشیده از مرتع های بسیار و دریاچه های فراوان بود که از ۶ هزار سال پیش دچار تغییرات آب و هوایی شد و به خشکی گرایید.
علت این مساله را میتوان در مدار راس السرطان دید که از شمال آفریقا میگذرد و در ادامه از شمال شبه جزیره عربستان به شمال شبه قاره هند میرود.این مدار موازی با مدار استوا است و در کل کره زمین وجود دارد.
در مدار الراس السرطان جریان پر فشار هوایی وجود دارد که کشورهای شمال و جنوب این مدار بعلت فشار
هوایی زیاد ابرها و جریانهای هوایی را پس میزند و به این علت این کشورها از خشک ترین مناطق جهانند. علت این پدیده به چرخه میلانکویچ مربوط است .در این چرخه هر ۲۰ هزار سال مدار زمین تغییر میکند و منجر به خشکی شدید شمال و جنوب مدار راس السرطان میشود.

این تغییر مدار از ۷ هزار سال پیش شروع شده و منجر شد به اینکه مناطق شمال افریقا،عربستان ،ایران،افغانستان و شمال هیمالیا که زمانی بسیار خوش آب و هوا و پر آب بودند تبدیل به بیابانهای بی آب و علف شوند .این پدیده تا ۱۳ هزار سال دیگر ادامه دارد .یعنی اینکه تا ۱۳ هزار سال آینده آب و هوای شمال و جنوب مدار راس السرطان به همین شکل باقی میماند.

فلات ایران ۷۰۰۰ سال پیش دارای دریاچه های بزرگ داخلی بود که ناشی از آب و هوای خوب ایران در آن زمان بود. انسانهای خردمند خردمند* که حدود ۶۰ هزار سال پیش از آفریقا خارج شدند،نخستین مکان استقرارشان که حدود ۲۰ هزار سال بود فلات ایران بود.و از ایران به شرق و غرب و شمال مهاجرت کردند.
آنها در کوههای زاگرس و مرکز فلات ایران در کنار دریاچه های داخلی ایران هزاران سال زندگی کردند که نشانه های آن در کاشان،سمنان کرمان و جیرفت و زابل قابل مشاهده است.
این فلات(ایران) بهشت انسانها در ۶۰ تا ۱۰ هزار سال پیش بود و دلیل آن خوش آب و هوایی، سرسبزی و مراتع بسیار وسیع ،دریاچه های متعدد و گونه های حیوانی متنوع برای انسانهای شکارگر خوراک جو بود. شما مشاهده میکنید که سه شهر باستانی ایران یعنی سیلک کاشان، شهر سوخته سیستان و جیرفت استان کرمان و همچنین بندرهای باستانی جندق و فرود دقیقا در حاشیه این دریاها قرار داشتند.این به این معنی است که تمدن های اولیه بشر در کنار دریاهای مرکزی ایران شکل گرفته است.


بااین مقدمه کوتاه به اصل مبحث میپردازم و آن احیا دریاهای داخلی فلات ایران است.
تاریخ احداث یک کانال از مرکز فلات ایران و ارتباط بین خلیج فارس و دریای عمان به دریای کاسپین سابقه ای ۱۵۰ ساله دارد.از زمان ناصرالدین شاه عده ای از ایرانیان در تئوری این بحث را مطرح کردند و در زمان پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی ایده ایران رود مطرح شد که ایجاد کانالی مستقیم بین دریای عمان و دریای کاسپین بود.ولی هدف این دو پروژه ارتباط این دو دریا بود نه استفاده بهینه از دشتهای خالی از سکنه ایران.در سال ۱۳۴۵ هم فردی بنام هومان فرزاد طرحی ارائه کرد برای پر کردن سه چاله مرکزی ایران یعنی جازموریان،لوت و کویر که متاسفانه جدی گرفته نشد و تکنولوژی حفر کانال و تونل هم به پیشرفتگی زمان ما نبود.
ولی این ایده جدید علاوه بر ارتباط میان دریای شمالی و دریاهای جنوبی ایران ،تمرکزش ایجاد تمدنی جدید در مرکز ایران و انتقال جمعیت به اطراف این دریاهای جدید خواهد بود.
فلات ایران دارای سه چاله بسیار بزرگ در درون خود است. چاله کویر،چاله لوت و چاله جازموریان.
این سه چاله تا همین چند هزار سال پیش پر از آب بودند و رودخانه های زیادی از اطراف به این دریاچه ها میریختند ،ولی از ۷ هزار سال پیش به تدریج تغییرات آب و هوایی رخ داد و بتدریج خشک شدند.
شما میتوانید گونه های یوزپلنگ را همچنان در یزد و کرمان و سمنان و خراسان مشاهده کنید که این حیوان سازگار با مراتع و مرغزارهای وسیع است که نشان دهنده تغییر در این منطقه است.

عمق چاله طبیعی لوت در عمیق ترین نقطه ۳۰۰ متر پایین تر از سطح آبهای آزاد است و مساحت این چاله طبیعی ۱۷۵ هزار کیلومتر مربع است.عمق چاله طبیعی دشت کویر در عمیق ترین نقطه آن ۶۰۰ متر بالاتر از سطح دریاهاست و مساحت آن ۷۷۶۰۰ کیلومتر مربع است و عمق چاله طبیعی جازموریاندر عمیق ترین نقطه آن ۳۶۶ متر بالاتر از سطح آبهای آزاد و مساحت این چاله ۷۰۰۰۰ کیلومتر مربع است.
این سه چاله طبیعی را میتوان به راحتی بدون تغییرات زیاد مصنوعی پر از آب کرد.
این پروژه سه مرحله دارد که به این ترتیب انجام میشود.
۱. ایجاد یک تونل زیر زمینی یا یک خط لوله از تنگه هرمز به چاله جازموریان.
میتوان با یک خط لوله بزرگ به طول ۱۴۶ کیلومتر آب را چاله جازموریان رساند یا حدود ۹۲ کیلومتر یک تونل زیر زمینی از خلیج فارس تا نزدیک چاله جازموریان حفر کرد تا آب به طور طبیعی تا آنجا برود و بعد با پمپ به بالا و به چاله جازموریان سرازیر شود.
۲.ایجاد یک کانال بزرگ از تنگه هرمز یا دریای عمان به چاله جازموریان که کشتی ها هم بتوانند در آینده از آن عبور کنند که البته زمان بر است و باید در فاز دوم پروژه انجام شود.
چاله جازموریان قابلیت نگهداری آب تا ۵۳۳ متر را دارد و بعد از آن میتوان با پمپاژ آب یا ایجاد یک کانال، آب را به چاله کویر لوت سرازیر کرد.کانالی باید حفر شود که در آینده امکان عبور و مرور کشتی در آن میسر باشد و بالای آن هم یک پل معلق برای عبور و مرور ماشینها و کامیونها برای ارتباط با شرق و عرب ایران.
کویر لوت با پر شدن چاله جاز موریان پر از آب میشود و میتوان تا ارتفاع ۷۳۰ متر آب را در آن قرار داد.و بعد از آن خود به خود آب به دشت کویر سرازیر میشود.
دشت کویر را میتوان بصورت کنترل شده پر از آب کرد طوری که آب تا نزدیکی قم،کاشان ،سمنان،طبس و بیرجند ، کرمان و بم میرود.تا ارتفاع ۷۸۰متر دشت کویر قابلیت پر شدن امن دارد که آب در نزدیکی شهرهای اطراف برود.
با پر شدن کویر لوت به ارتفاع ۳۵۰ متر شهر شهداد
استان کرمان و چند روستا با جمعیت حدود ۲۳ هزار نفر به زیر آب میرود و باید برای جابجایی آنها اقدام کرد.
میتوان جایی که آب از کویر لوت به دشت کویر سرریز میشود را عمیق و پهن تر کرد تا هم ارتفاع آب را پایین تر آورد و هم مسیر کشتیرانی را میان این دو دریا میسر کرد.

این پروژه برای موفق شدن باید در چند مرحله یا فاز انجام شود.
۱. فاز یک :انتقال آب به جلگه جازموریان.پهن کردن و عمیق کردن ارتباط بین جلگه جاز موریان و کویر لوت و همچنین کویر لوت به دشت سمنان که امکان کشتیرانی فراهم شود و بتوان عمق آب را هم کمتر کرد.
۲. ایجاد پلهایی که ارتباط بین شرق و غرب ایران حفظ شود و اختلالی در حمل و نقل و رفت وآمد جمعیت ایجاد نشود.

۳. ملی کردن و تحت حفاظت قرار گرفتن تمام مناطق این سه دریا و جلوگیری از تعدی افراد به این حوزه ها برای توسعه پروژه های صنعتی،تفریحی و ساخت شهر های جدید.
۴. در مرحله آخر ساخت یک کانال عظیم از جنوب استان سمنان ،غرب شاهرود به بندر ترکمن در دریای کاسپین و ارتباط دریای کاسپین به آبهای آزاد.

این پروژه عظیم فواید زیادی برای ایران دارد.
این فوائد عبارتند از:
۱. مرطوب کردن فلات مرکزی ایران .آب به عمق فلات ایران می آید و علاوه بر تبخیر که به گسترش بارندگی کمک می کند میتوان با ساخت دستگاههای آب شیرین کن تمام مناطق را آبرسانی کرد و کشاورزی را توسعه داد
۲. ساکن شدن ۵۰ میلیون نفر در اطراف این سه دریا و ایجاد ابر شهرهای ساحلی در این مناطق که میتوان هم از تجارت آزاد استفاده کنند و هم از شهرهای بزرگ صنعتی و تکنولوژی برای اسکان ایرانیان در شهرهای مدرن قرن بیست و یکمی و ایجاد شغلهای قرن بیست ویکمی.
۳. قطع شدن مصنوعی شرق و غرب ایران و کنترل شدید بر انتقال مواد مخدر و مهاجرتهای غیر قانونی و افزایش امنیت کشور ایران.
۴. انتقال جمعیت از مناطق خشک و بیابانی مانند سیستان و بلوچستان ،خراسان،سمنان،اصفهان و هرمزگان و بوشهر به اطراف این دریاها و حل معضل زندگی ایرانیان در قسمتهای کم امکانات و غیر قابل سکونت.
۵. ایجاد ارتباط بین کشورهای ساحلی دریای کاسپین به آبهای آزاد و درآمد زایی ده ها میلیارد دلاری برای ایران.
۶. وابسته شدن تمام کشورهای شمالی ایران به کشور ایران برای امکان ارتباطی با دریاهای آزاد.
۷. کم اهمیت کردن بنادر حاشیه جنوبی خلیج فارس و وابستگی جهانی به بنادر داخل فلات ایران
۸. انتقال جمعیت از مناطق در معرض تخریب محیط زیستی مانند خوزستان و گیلان و مازندران و گلستان و کم کردن جمعیت آنان و احیا محیط زیست این مناطق و تمرکز به روی تولید محصولات کشاورزی در این استانها.بطوری که میتوان بیشتر محصولات را در ایران تولید کرد و کشور در کوتاه ترین زمان به خودکفایی غذایی میرسد.
۹. مسکونی کردن دو سوم ایران که غیر قابل سکونت است .برای ایران بزرگترین دستاورد چند هزار سال گذشته است که با این پروژه به وقوع میپیوندد.
۱۰. بازیابی اهمیت تاریخی ایران در پیوند دادن شرق و غرب و شمال و جنوب .
۱۱. انتقال پایتخت به مرکز ایران و انتقال جمعیت از تهران به یکی از شهرهای جدید و بندری در حاشیه دریاهای داخلی تا هم امنیت جانی مردم تهران در برابر زلزله احتمالی در آینده حفظ شود و هم پایتخت به مرکز ایران رفته و آرام آرام تهران را به یک شهر کوچک،توریستی و سبز تبدیل کرد.
۱۲. ایجاد یک شهر بین المللی با دهکده های کوچک برای جلب سرمایه داران جهانی و گرفتن اقامت .این شهر با توجه به آب و هوای خوب ایران و کوهستانی بودن و
سرسبز بودن میتواند رونق را از جنوب خلیج فارس ببرد و ایران را مرکز توریستی منطقه کند.
۱۳. ساخت بزرگترین فرودگاه جهان در مرکز ایران که تمام ایرلاینهای شمال و جنوب و شرق و غرب را سرویس دهی دهد.زیرا مرکز ایران ترمینال طبیعی قاره اروپا،آسیا و افریقا است و بهترین نقطه برای ایرلانها برای جابجایی مسافرو تغییر خط است .
مساله مهم دیگری که باید به آن توجه کرد و در آغاز این طرح مصمم بود بالا آمدن آب دریاها در اثر گرمایش جهانی و آب شدن یخهای قطبی است.اگر این اتفاق بیفتد خیلی از نقاط ساحلی جهان به زیر آب میرود و ایران هم مصون از این پدیده نیست.با افزایش نیم متری آبهای دریهای آزاد تمام شهرهای ساحلی ایران در دریای عمان و خلیج فارس به زیر آب میروند و تقریبا نیمی از استان خوزستان هم به زیر آب میرود و میلیونها نفر آواره خواهند شد.به همین دلیل باید برای این پدیده پیش بینی های لازم را از هم اکنون کرد.ایران بر اثر افزایش ارتفاع آبهای آزاد کمترین آسیب را خواهد دید این به دلیل کوهستانی بودن و ارتفاع بالای فلات ایران است ولی باید
جایگزین شهرهای ساحلی را از هم اکنون انجام داد.
افزایش نیم تا یک متری آب دریاهای آزاد بیشتر شهرهای اطراف خلیج فارس را به زیر آب میبرد.

وضعیت شمال خلیج فارس در سال ۲۱۰۰ که شهرهای آبادان،خرمشهر،بندر امام،هندیجان،شادگان،هویزه،ماهشهر و بوشهر به زیر آب میرود.
معضل دیگر برای ایران کاهش شدید سطح آب دریا
کاسپین بدلیل کاهش ورودی آب به این دریا است.زیرا بیشتر رودهای منتهی به این دریا مخصوصا ولگا که ۸۵ درصد آب ورودی دریا را تامین میکند بسیار کاهش یافته و تا ۲۵ سال دیگر آب دریای کاسپین به نصف کاهش مییابد و این یک فاجعه محیط زیستی دیگر برای ایران است.
پروژه پر کردن چاله های داخلی ایران و در نهایت وصل آن به دریای کاسپین میتواند از این فاجعه بزرگ جلوگیری کند.البته میتوان هزینه فاز آخر را تماما از کشورهای ساحلی دریای کاسپین گرفت زیرا حیات جمعیت آنها به این پروژه در آینده گره خورده است.

تا ۲۰ سال دیگر مناطق سرخ رنگ دریای کاسپین خشک میشود.
مورد دیگر که میتواند حیات زیستی را در قسمتهای از دست رفته فلات ایران احیا کند ،دریاچه هامون و دریاچه ارومیه است.با افزایش رطوبت در این منطقه بارشها در افغانستان زیاد میشود و در مدت کوتاهی دریاچه هامون در شمال استان سیستان و بلوچستان احیا میشود و البته میتوان آن را به این دریاها متصل نمود و تجارت افغانستان کامل از این راه انجام شود.
دریاچه ارومیه را که عملا از بین رفته است را میتوان با لوله های بزرگ آب را از نزدیکی قم به آن منتقل کرد و علاوه بر پر کردن آن چون دریاچه ارومیه به دلیل شوری بیش از حد حیاتی در آن جریان ندارد میتوان حیات را با بزرگترین دریاچه آب شور جهان آورد و این یک تحول بزرگ در شمال غرب ایران خواهد بود.
مورد دیگر مزایای این طرح ایجاد نیروگاههای اتمی مدرن ساخت کشورهای امریکا واروپایی در کنار این دریاهای داخلی ، میتواند انرژی پایدار را در این مناطق تامین کند. این نیروگاههای اتمی از مرزهای ایران دور هستند و در قلب سرزمین ایران ساخته میشوند و به لحاظ امنیتی در سط بالایی هستند و ایران را به بزرگترین تولید کننده برق در جهان تبدیل میکند.
مزیت دیگر این پروژه اینست که با انتقال مردم سیستان و بلوچستان به سواحل این دریاها این استان را میتوان به مزرعه بزرگ توربین های بادی با توجه به بادخیز بودن (بادهای ۱۲۰ روزه سیستان)آن تبدیل کرد که ایران را بزرگترین تولید کننده انرژی برقی _بادی در جهان تبدیل میکند.
مزیت بعدی ایجاد نیروگاههای خورشیدی در این منطقه است که میتوان از انرژی خورشیدی نیز برق استخراج کرد.
همه این پروژه ها باعث میشود ایران بتواند به تمام کشورهای اطراف برق صادر کند و ده ها میلیارد دلار درآمد سالانه برای ایران داشته باشد.
پرسشی که اینجا مطرح میشود اینست که آیا این نوع طرحها سابقه ای در کره زمین دارد ؟ جواب اری است.در سال ۱۹۰۵ کارشناسان امریکایی رودخانه کلرادو را به سمت جنوب کالفرنیا منحرف کردند و یک بیابان لم یزرع را پر آب کردند.نتیجه بسیار سودمند بود و محیط به سرعت به سوی تحول مثبت گام برداشت و اطراف دریاچه سرسبز و احیا شد.
مورد دیگر پروژه توزر در تونس است که میخواهند آب دریای مدیترانه را به یک دشت عمیق در کنار شهر توزر منتقل کنند.اندازه این دریاچه ۶۰۰۰ کیلومتر است و دانشمندان محیط زیستی اعتقاد دارند که مزایای بسیاری برای منطقه دارد.این دریاچه در صورت ایجاد آن منطقه را تبدیل به بهشت شمال آفریقا خواهد کرد و بارندگی را بسیار در این منطقه افزایش میدهد.فراموش نکنیم که تونس نیز در شمال مدار راس الرسطان واقع است و اب هوایی شبیه بیابانهای مرکزی ایران دارد.
تا قبل از سقوط قذافی در لیبی در سال ۲۰۱۱ قرار بود کشورهای اروپایی بیابانهای لیبی را به یک مزرعه بزرگ تولید برق خورشیدی تبدیل کنند تا بتواند بیشتر برق اروپا را تامین کند ولی این طرح با هرج و مرج در لیبی متوقف شد.لذا ایجاد ابر مزرعه های خورشیدی نیز سابق داشته و دارد.
نتیجه گیری:
واقعیت اینست که فلات ایران از ۷۰۰۰ هزار سال پیش رو به خشکی رفته است و در ۳۰ سال گذشته نیز بعلت گرمایش زمین و آلودگی های ناشی از فعالیت های انسانی فلات ایران خشک تر از قبل شده است و اگر وضع به همین ترتیب باقی بماند تا بیست سال آینده تعدادی زیادی از شهرهای ایران در شرق،جنوب شرقی،شمال شرقی و مرکز ایران خالی از سکنه خواهد شد و این جمعیت به سمت شهرهای خوش آب و هواتر هجوم خواهند آورند و یک بحران جمعیتی و زیست محیطی را پدید خواهند آورد.
از طرف دیگر دشتهای حاصلخیر ایران نظیر دشت شیراز،دشت اصفهان و دشت تهران با استخراج بیش از حد آبهای زیر زمینی در معرض فرو نشست هستند و این دشتها نیز در آینده ای نزدیک با بحران مواجه خواهند شد و حدود ۵۰ میلیون جمعیت در معرض از دست دادن خانه و محیط خود قرار خواهند گرفت.
باید تا دیر نشده فکری عاجل کرد.
این پروژه تنها راه نجات فلات ایران از خشکسالی و غیر قابل سکونت شدن است.باید رطوبت را به داخل فلات ایران آورد تا این رطوبت محیط زیست از بین رفته را احیا کند.
ما زمان زیادی نداریم و باید قبل از شروع فرونشست ها و بی آبی های گسترده به فکر باشیم و این پروژه را آغاز کنیم.این پروژه تنها راه نجات ایران است.
پایان